❀Amarylliss❀

آموزش حرف ن

در ادامه مطلب .... آموزش نشانه نـ  ن با شعر                                                                ن ان                                                           بارا ن نـ غیر...
23 آذر 1395

آموزش حرف ت و ر

دخترم امروز کلمه مادر رو یاد گرفت  و یه سرود زیبا برای همه مادرهای کلاس خوانده شد تا این روز قشنگ برامون ثبت بشه تو خاطرات از معلم گلشون ممنون آموزش حرف ت  و ر  درا دامه مطلب را ببینید ....       ت چقدر زیبایی وقتی می خوای بیایی دوستاتو ، با خود بیاری نقطه هاتو جا نزاری   نقاشی آقا و خانم ت با کمک بچه ها کلمه هایی که حرف ت در آن ها بود را روی تخته نوشتم .   آی بچه ها، آی بچه ها گل های سرخ و زیبا با هم بیاین بگردیم تو شهرک الفبا   تو شهرک الفبا   دنیا داره تماشا با یک صدای دیگر آشنا ...
15 آذر 1395

آموزش حرف اَ و د

  ادامه مطلب حرف اَ و د ....                                          اَ بر                   د َ ر یا           اَ  اول               َ  غیراول     من  اَ اول هستم            &...
4 آذر 1395

برای آموزش او هدیه نازنین زهرا به دوستان گلش

داستان_او_و يه روزي دوتا گردو ميرن با هم فوتبال بازي كنن. براي اينكه ياركشي كنن باهم گردو شكستن بازي ميكنن. بازي شروع ميشه: گردووو -شكستم. گردوووو -شكستم...... همين ك ب هم ميرسن محكم پاهاشون ب هم ميخوره و گردووووو-زدم پاتو شكستم. پاهاي گردوها خيلي درد ميگيره. گردوي اولي خيلي بيشتر پاهاش درد ميگيره. پاهاشونو دراز ميكنن. اولي ميگه من حتي نميتونم تا دكتر بيام. فكركنم پام شكسته اون يكي گردو ميره از چوب هاي خشك روي زمين يه عصا واسش درست ميكنه و ميگه تو اول راه برو من مواظبتم او/و اونا وقتي از شهر الفبا رد ميشن (ب)اونا رو ميبينه و ميگه اووووو وووو چقدر آسيب ديديد. بيايين من پاهاتونو ببندم. از اون روز اون دوتا...
3 آذر 1395

خاطرات اولین روز مدرسه دختری

سلام دوستان این مطلب از زبون دختری در اولین روز مدرسه روز اول ما که جا موندیم از جشن آخرش رسیدیم دعوت نامه به دستمون نرسیده بود ولی باز خوبه فهمیدیم روز اول چه شکلیه ...یه عکسم گرفتم...ولی کلی از مدرسه میترسیدم وقتی معلمم رو دیدم که چقدر مهربونه و بچه ها رو دیدم آرام شدم  فهمیدم مدرسه هم جای خوبیه با کلی سختی مانتو و شلوار مدرسه رو گرفت مامان برام نو اتو کشیده خوشگل روز دوم رفتم مدرسه ولی وقتی برگشتم از مدرسه مامان داشت شاخ در میاورد آخه شلوارم رو پاره کرده بودم یه نفر پاشو گرفته بود جلوی پام و منو انداخته بود روز سوم رفتم مدرسه اومدم وقتی برگشتم خونه مامان اورژانسی منو برد دکتر خورده بودم  به میز یه وضعی روز چهارم ...
2 آذر 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ❀Amarylliss❀ می باشد